هویت برند ما چیزی بیشتر از لوگوی ماست. هویت برند نمودی از چهرهی ما در چشم مشتری است؛ احساسی که در مشتری ایجاد میکنیم و لحنی که با مشتری صحبت میکنیم. این موارد به طور کامل روی تجربهی مشتری از برند تاثیرگذار است و در نهایت برای کسب و کار اعتبار آفرین میشود.
با وجود همهی این تفاسیر، کسب و کار ما یک شبه و به طور جادویی خود را نمایان نمیکند. موضوع ساخت هویت برند نیازمند صرف زمان، تحقیق و تفکر عمیق است اما نتایج حاصل از آن در طولانی مدت، ارزش صرف زمان، انرژی و تفکر را دارد.
در ادامه به اقدامات الزامی به منظور ساخت هویت برندی موفق خواهیم پرداخت.
1. تحقیق، تحقیق، تحقیق تا ساخت هویت برند
ما تا قبل از اینکه خلق و خوی مشتریانمان را نشناسیم، نمیتوانیم هویت برندی را ایجاد کنیم که بازتابی از مشتریانمان باشد. در ابتدا ما نیاز داریم که به شناخت جامعه مخاطب اصلی، ثانویه و فرعی خود بپردازیم. قدم بعدی در این مسیر ساخت پرسوناست؛ پرسونایی که به علایق، سلایق، سرگرمیها و ارزشهای مشتریان برند ما بپردازد.
زمانی که به درک عمیقی از مشتریان خود برسیم، وارد مرحلهی تحقیق رقابتی شویم. در این مرحله باید به تحقیق و بررسی پیرامون این موضوع بپردازیم که رقبای برند ما در زمینهی جلوههای بصری، شخصیتپردازی و تِمِ هویت برند خود چگونه عمل کردهاند.
و در انتها لطفا به یاد داشته باشید که بهتر است با نزدیکترین افراد به برند، یعنی کارمندانمان، مصاحبه و نظرخواهی داشته باشیم. آنها نقطه نظرات قدرتمند و قوی نسبت به اینکه هویت برند و وجههی شرکت چطور باید به نظر برسد دارند، به علاوه نسبت به این موضوع آگاهند که انجام چه کارهایی در گذشته کسب و کار توانسته تاثیرگذار باشد.
2. ایجاد دستآوردهای لازم برای ساخت هویت برند
پس از اتمام فاز تحقیقات، قسمت جذاب از ساخت هویت برند فرا میرسد. این همان زمانیست که ما باید تمام مواردی که تا امروز آموختهایم را به صورت بصری عرضه کنیم. در اینجا فهرستی کوتاه و خلاصه اما جامع از مولفههای موردنیاز برای هویت برند را برای شما عزیزان آماده کردیم:
- لوگو
- پالت رنگی
- تایپوگرافی
- آیکونوگرافی
- تصویربرداری و گرافیکهای موردنیاز برای مارکتینگ محصولات و خدمات
- راهنمایی که به توضیح استفادهی صحیح از لوگو و لحن در میان دیگر موارد موردنیاز بپردازد
همینطور که در حال ساخت دست آورد موردنیاز برای برند خود هستید، به فراگیری و رعایت استراتژی 3Cs برای برند خود نیز بپردازید:
Clarity – شفافیت در هویت برند
رمزگشایی پیام برند، وظیفهی ماست نه وظیفهی مشتریان. اگر مجبورند تلاش کنند تا چیزی که ما سعی در انتقال آن داریم را درک کنند، به این معناست که فرایند برندینگ ما به اندازهی کافی واضح و گویا نیست.
Consistency – یکپارچگی در هویت برند
تمامی کانالهایی که از طریق آن به ارائه برند خود میپردازیم باید از صدای برندی مشابه وب سایت ما و صدای برند ما در توییتر و هر شبکه اجتماعی که برند ما در آن فعالیت دارد، هماهنگ باشد؛ چرا؟ یکپارچگی و پایداری در برندینگ ما موجب برانگیختن حس اعتماد، نظم و هماهنگی میشود.
Commitment – تعهد در هویت برند
همهی ما نیاز به تبلیغاتی داریم که همهگیر باشد، زمانی که همهگیر – وایرال – نمیشویم؛ اشتیاق خود برای ادامهی فعالیتهایمان را از دست میدهیم و به تغییر جهت در مسیرمان میپردازیم. تعهد و ایستادگی در قبال هویت برند یکی از مهمترین مواردی است که در راستای ایجاد برندی قوی موردنیاز است.
استراتژی 3Cs (متشکل از Create، Capture و Convert به معنای ایجاد، تصاحب و تبدیل) میتواند به سطوح عمیقتری از دست آوردهای مارکتینگ برند ما وارد شود.
3. به تعریف داستان برند برای تثبیت هویت برند خود بپردازیم
برندینگ خود را با یک داستان برند پیوند دهید. این داستان لازم نیست حتما داستان اوریجینال برند شما باشد، بلکه میتواند داستانی باشد که تنها بخشهایی از اینکه شما برند خود را چگونه شروع کردهاید را در بر داشته باشد.
هدف داستان برند شما میبایست پاسخی برای سوالات زیر داشته باشد:
- برند شما به چه چیزی باور دارد؟
- محصول یا خدمات برند شما چه چالشهایی را برای مشتری رفع میکند؟
- کسب و کار شما چگونه به رفع این چالشها میپردازد؟
- چرا تصمیم گرفتید که کسب و کار شما به رفع این چالشها بپردازد؟
- به نظر شما کسب و کارتان قرار است به کجا برسد؟
اگر در حال ایجاد داستان برند خود هستید
به یاد داشته باشید که این موضوع فقط یک جواب ساده از پیش تعیین شده نیست؛ که وقتی مردم از ما میپرسند که کسب و کارمان چیست، تحویلشان میدهیم؛ بلکه درمورد این است که برند ما چطور با مردم ارتباط پیدا میکند و اصلا چرا برند ما وجود دارد.
4. تکرار و تصحیح برندینگ
هویت برند ما ممکن است به مرور زمان تغیر یابد و این یک چیز کاملا عادی است. هنگامی که به ایجاد نسخهی اولیهی هویت برند خود میپردازیم، میبایست بر اساس واکنش مشتریان به بررسی و تجدید نظر پیرامون برند و هویت برند بپردازیم.
استراتژی و تاکتیکهای جدید را به منظور ساخت هویت برندی بهتر امتحان کنیم تا ببینیم کدام یک بهتر جواب میدهند. برای مثال ازA/B تست برای ارزیابی تگ لاین – Tagline های مختلف در صفحات لندینگ وب سایت استفاده کنیم تا ببینیم کدام مورد به بهترین نحو ممکن به بازتاب جامعهی مخاطبمان میپردازد.
در اولین مراحل ساخت هویت برندمان، ما تمایل به رویارویی با بعضی از افسانههای برندینگ رایج را خواهیم داشت. متاسفانه توجه تعداد زیادی از صاحبان کسب و کارها به این افسانهها جلب میشود و باعث میشود تا در طولانی مدت ضربات به سزایی به کسب و کار وارد شود.
در ادامه به منظور آگاهسازی شما عزیزان به سه مورد از افسانههای برندینگ اشاره خواهیم داشت:
تله برندینگ شماره 1: “ساخت هویت برند تنها زمانی مهم است که در حال رشد کردن باشیم”
نباید بزرگترین دست آورد شرکت خودمان را دست کم بگیریم. برندینگ و هویت برند 30 الی 50 درصد از ارزش یک شرکت را به خود اختصاص میدهد. این موضوع به این خاطر است که اجرای صحیح برندینگ موجب پدید آمدن محصول یا خدمات متمایز و تکرار نشدنی است: این همان ارزش متمایزی است که ما در اختیار جامعهی مخاطبمان قرار میدهیم.
به عبارت دیگر، برندینگ و ساخت هویت برند عنصری حساس و بحرانی در هر مرحله از کسب و کار ماست. برای جلب توجه همه افرادی که میتوانند در فهرست جامعه مخاطبین ما قرار بگیرند، برند ما بهتر است هویتی بازگوپذیر یا به عبارتی نقل شدنی داشته باشد.
چون ما یک برند را ساختیم، دلیل بر این نمیشود که توجه کل جامعه مخاطبمان به ما جلب شود. برای کسب چنین نتایجی، برند میبایست به انتقال ارزشها و راهکارهای ما بپردازد. تحت چنین شرایطی مصرفکنندگان تمام حواسشان را صرف کسب و کار ما و بازاریابی رایگان محصول یا خدمات ما میکنند تا هویت برندی مستحکمتر از پیش برای ما رقم بخورد.
تله برندینگ شماره 2: “نمیتوانیم از پس هزینههای برندینگ و ساخت هویت برند بر بیایم!”
برندینگ یک هزینه نیست. ساخت هویت برند سرمایهگذاری روی یک دستآورد است. به طور بالقوه بزرگترین دستآرود ما برندینگ است. حتی اگر کسی روی این موضوع با ما اتفاق نظر نداشته باشد. کیفیت برند شامل مولفههایی میشود از جمله آگاهی مشتریان، کیفیت و میزان تعهد شرکای درگیر در کار و وفاداری تمامی اعضای درگیر در مجموعه.
از آنجایی که همین جوانب غیر ملموس نیز به آسانی قابل ارزیابی نیستند، به این معنی نیست که ما نمیتوانیم یا نباید روی این بخش از جوانب کارمان سرمایهگذاری کنیم. بهترین راه رویارویی با ذات غیر ملموس این بخش از کسب و کار، بیرون کشیدن داستان برند، ساختن آن و تبدیل آن به عنصری ملموس به منظور ساخت هویت برند است. انجام چنین کاری موجب بروز پرسش منطقی و محتمل بعدی میشود.
به طور استاندارد سرمایهگذاری روی برندینگ، چه مقدار از بودجه ما را میتواند شامل شود؟
قانون کلی ما برای سرمایه گذاری روی مبحث برندینگ و ساخت هویت برند ؛ سرمایهگذاری بین 12 الی 15 درصد از هزینههای اولیه برای برندینگ است. این مقدار از سرمایه میتواند صرف مواردی همچون، استخدام استراتژیست برندینگ، گرافیک دیزاینر و وب دیزاینر، کپی رایتر – copywriter، متخصص مارکتینگ، متخصص سوشال مدیا و منابع دیگر مرتبط برای انجام فرایند ساخت هویت برند شود.
تله برندینگ شماره 3: “برندینگ و ساخت هویت برند زیادی برای ما پیچیدهست!”
به طور تعجب بر انگیزی بعضی از مردم به این معتقدند که برندینگ منجر به پیچیدگی در امور جاری کسب و کار میشود؛ این در حالیست که در حقیقت اوضاع زمانی پیچیده میشود که سرمایهگذاریهای لازم برای برندینگ و ساخت هویت برند که موجب ارتقای کسب و کار میشود، از همان ابتدای کار صورت نگرفته باشد.
روی استراتژی برند خود سرمایهگذاری کنیم. مهم نیست چهقدر به این باور داریم که کسب و کارمان ساده است. ما باید به سازماندهی کسب و کار بپردازیم و داستان خود را مشخص کنیم. داستان برند را تبدیل به موضوعی واضح، روان و مکرر کنیم تا به مرحله ساخت هویت برند برسیم. تصمیمگیری بر اساس راهنمای برندینگ کمتر پیچیده است تا اینکه هر بار از جایی که کمپین تبلیغاتی یا قیف ایمیل خود را شروع کردیم، به تکرار مکررات بپردازیم.
در صورت تمایل به استفاده از خدمات تبلیغاتی اینستاگرام، شما عزیزان با مراجعه به صفحه تعرفه تبلیغات اینستاگرام، قادر به مشاهده هزینه تبلیغات اینستاگرام خواهید بود.
منبع: www.keap.com
نظر شما چیه؟